پسرکم ده ماهگی رو هم تمام کرد ! خدای مهربون ... برای همه چی ممنون خبببب ! حالا چیا بگم راجع این روزا؟ یه خلاصه ای از احوالات رو تعریف میکنم ! توجه بفرمایین خلاصه ها ! نه که مفصل بگما ... نه ! این روزا مدام یا ما داریم رادمهرو تعقیب میکنیم یا اون مارو! ما بدو بدو دنبالشیم که از جلو چشممون دور نشه یه جایی خودشو گیر بندازه یا آشغالی چیزی پیدا کنه بخوره یا دستش به چیز خطرناکی نرسه یا... و اونم که معلومه! مدام دنبال ماست یه وقت چیزی رو برا بازی از دست نده! چند روزه هی توپاشو زیر مبل میبینه و بدو میره دنبالشون و گاهی راه خروج رو پیدا میکنه گاهی م گیر میفته و جیغ و دادش درمیاد که مامان بیا منو نجات بده! با دیدن کنتر...